سوالات آیین نامه راهنمایی و رانندگی

دانلود نمونه سوالات تستی و تشریحی آیین نامه راهنمایی و رانندگی+جزوات

سوالات آیین نامه راهنمایی و رانندگی

دانلود نمونه سوالات تستی و تشریحی آیین نامه راهنمایی و رانندگی+جزوات

رستوران سفارش یک غذای خوشمزه ششلیک بده همین خودش میشه حرف زدن

یکی منو دید گفت از صبح تا حالا با هیچکسی حرف نزدم گفتم حاج آقای عزیز و لذیذ اینکه چیزی نیست در اروپا آدمها 2 ماه به 3 ماه با کسی حرف نمی زنند از کدام شهر اومدی گفت از رامسر گفتم خوب عزیز من اینجا کسی تو رو نمی شناسه اصلا حرف زدن خالی چی فایده ای داره اینجوری که راحتتری همه این گرفتاری ها به خاطر حرف زدن بوجود میاد تازه میخوای یکی رو پیدا کنی که همسن و سالت باشه با اون حرف بزنی صحبت کنی به جای اینکار برو تو رستوران سفارش یک غذای خوشمزه ششلیک بده همین خودش میشه حرف زدن بعدش ادم با خرف نزدن مشکلی پیدا نمی کنه خیلی ها هستند ساعتها پشت کامپیوتر میشینن و دوست هم دارن اوقات وقتشون اینجوری پر بشه دنیا الکترونیکی شده تو از نسل قدیم هستی که همه از بیکاری دور هم جمع میشدین خرف میزدین 4 ساعت با حرف زدن وقتتون پر میشد حرفهایی که بیشتر  وقتها  پشت سر گویی این و اون هست و حس حسادت رو پرورش میدین در اروپا ادمها به جای حرف زدن عمل می کنند حالا اگر احساس نیاز به گفتگو داری میتونی بری پارک بشینی و یکنفر که همسن و سال تو هست به اون یکی 2 نگاه  کن اگر اون هم از تو خوشش بیاد میاد کنارت میشنه مهربانتر بشینین ولی فوری  دوست نشی ها یکمی اول خوش و بش کن ببین ارزش دوستی حرف زدن داره یا نه از کجا معلوم شاید مثل یه زن و شوهر با هم خیلی خیلی دوست شدین و برای هم حرفهای  عاشقانه زدین بله جاج اقا این حرف را قبول کرد و رفت در پارک نشست بعد از چند دقیقه دوستی همسن خودش رو یافت و با هم به طرف خانه برای صرف چای و شیرینی رفتند و یه چشمکی هم به من زد و ابراز خرسندی کرد گل گفتند و گل شنیدن  و انها سالها به خوبی و خوشی در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی کردن پیرها عاشقانه تر زندگی میکنی خوب من برم گربه ام رو ببوسم .....

زندگی مردی که عشقش آنا بود و هرگز نه نگفت..

مردی که هرگز نه نگفت یک روز ساکوزی از خانه بیرون رفت تا از رودخانه مقداری آب بیاورد تا به حیواناتش که مانند اسب و الاغ و سگ و مرغ و خروس و یک عدد مورچه بود بیاورد تا انها بنوشند. ساکورزی مردی بسیار قوی و تنومند بود نزدیک به 40 سال سن داشت اما چهره اش جوانتر به نظر می رسید اب را از رودخانه نزدیک خانه خودشان بود اورد تا به الغها و اسبها و دیگر حیوانات بدهد اول از همه به اسب داد چون اون امروز خیلی کار کرده بود و خیلی خیلی تشنه اش بود سپس به الاغ و بعد از الاغها نوبت مرغها و خروسها شد به انها هم داد و در آخر سر مقداری اب نیز برای مورچه اورد و به الاغها و اسبها گفت مواظب باشید مورچه را لگد نکنید انها نیز عرعر کردند و خروس نیز قوقولی کرد و مرغها نیز قدقد قداک کرد تا اینکه دوشتش باکوزی امد به او گفت امروز بیا برویم جنگل و شکار کنیم گوشت تهیه کنیم بزودی زمستان فرا می رسد  و امروز در پنجمین روز از آذر ماه 97 هستیم 25 روز دیگر زمستان فرا میرسد ساروزی گفت به یک شرط میایم بیشتر شکار مال من باشد و تو فقط اندکی را برداری پادوزی گفت چرا تو بیشتر و من کمتر گفت حرف مرد یکی است دوستش گفت قبول نمیکنم ولی بیا برویم بیشتر تو بردار ساکوزی گفت  نه شب شد رفت در رختخواب خوابید و بیاد عشقش آنا افتاد که شاید یه روزی بتواند با او ازدواج کند ......خوب همین ...اگر از این داستان خوشتان امد بگویید تا باز هم داستان بگویم ببینم اصلا من استعداد زیادی دارم یا نه تعریف کنید....

خیلی تنها چی کنم هیچ همفکری ندارم حتی یک نفر هم نیست که با اون راحت حرف بزنم

خیلی تنهام خیلی تنها چی کنم هیچ همفکری ندارم حتی یک نفر هم نیست که با اون راحت حرف بزنم  یه دوستی دارم از بچگی برام مونده اما اون هم کامل نیست و از نظر من ایرادهایی داره اون خیلی منو دوست داره میگه حتی از زن و بجه اش هم بیشتر دوستم داره و حتی حاضره از ادمها جدا بشه بیاد با من زندگی کنه به اون گفتم تو به خانواده ات برس ما با هم دوستیم همین و بیشتر از این توقع نداشته باش اگر تو به زنت علاقمند نبودی چرا ازدواج کردی؟ تازه من دوست ندارم با تو زندگی کنم من در دنیای خودم هستم میبینی که با هیچکسی ارتباط ندارم تک و تنهام و این از خود خواهی نیست این تنهایی به خاطر این است که واقعا همفکری  پیدا نمی کنم و از تنهایی بیشتر از با همه بودن لذت می برم اون میگه شبها خواب تو رو میبینم که مردی و از این دنیا رفتی و در خواب بیدار میشم فوری میام خونه ات از مادرت می پرسم حال دوستم خوبه یا نه اون هم میگه اره الان میگم بیاد پیشت دلم هم به حال خودم میسوزه هم به حال اون آخه اون هم میگه  تنهام و فقط من میتونم تنهایش رو پر کنم اما افسوس که من تمایلی به با او بودن ندارم حتی مزاحم خودم میدونم با اینکه خیلی  تحصیل کرده هست اما تنهاست به اون میگم خوب من هم  تنهام چیه مگه ادم تنها باشه هزار نفر دورو برت باشه مگه خوشت میاد خوب اگه خوشت میاد برو تو جماعت این همه دوست برو در باشگاه ورزش کن دوستهایی پیدا میکنی  همفکرت میگه همفکری پیدا نمیشه یه جورهایی اون هم انگاری تنهاست و فقط میگه تو میتونی  تنهایی منو پر کنی  اما  من چی  چه کسی  تنهایی منو پر  می کنه...خوبه حالا من با حیوانات دوستی می کنم اما اون این حس رو  نداره ....

این فیلم در مالزی در حال پخشه خواننده اش یک ایرانی هست Queen

 با پول خودش دکترهایی را استخدام کرد تا داروی  ایدز را کشف کردند  اسم فیلم هست Bohemian  Rhapsody   که با استقبال فراوانی برخوردار شد خواننده این فیلم سعی کرده با تمام  وجود  حس و حال خودش رو در موزیک نشان داده ...  خواننده اسمش کویین هست .. Queen  خواننده ای  که مجسمه هایش در بزرگترین میدان های  شهرهای  جهان ساخته شده این خواننده آنقدر مشهور شده که در دنیا   از الویس پریسلی هم که یکخواننده آمریکایی هست اما اکنون زنده نیست جلو زده و توانست لقب شوالیه را نیز تصاحب کند و بارها و بارها جوایز برنده شده هنرمندی که مانند اون شاید  فرهادی باشد اما فرهادی  خواننده نیست هنرپیشه ایرانی هست که توانست جایزه اسکار را  برنده بشه این فیلم در سینماهای مالزی  مجوز پخش گرفته و جاهایی از فیلم هم بنه به دلایلی سانسور شده فیلمی که بسیار زیاد کلیک خورده